فرهنگ آلمانی چیست؟
وقتی به فرهنگ آلمانی فکر میکنید، چه چیزی به ذهنتان میرسد؟ جشنواره اکتبر (Oktoberfest)؟ آبجو؟ Currywurst و انواع دیگر گوشت؟ پرتزل (pretzel)های غول آسا؟ وقت شناسی و نظم؟ از آلمان هم مثل همه کشورهای دیگر، کلیشهها و تصورات خاصی در ذهن مردم جهان وجود دارد. با این حال، آلمان فرهنگی غنی دارد که حداقل در مقطعی بر زندگی بسیاری از ما تاثیرگذار بوده است. فیلسوفان، نویسندگان، موسیقیدانان، مخترعان، رسانهها، و جامعه آلمان قرنهاست که جهان را تحت تاثیر خود قرار داده و میدهند.
آلمان، سرزمین شاعران و متفکران بزرگ
پیشینه ادبی آلمان به قرون وسطی بر میگردد. اگر به ادبیات و ترجمه متون ادبیات و زبانشناسی علاقه دارید احتمالا با هرمان هسه، هاینریش بل، و هرتا مولر آشنایی دارید؛ آلمانیهایی که به خاطر آثار ادبی خود برنده جایزه نوبل شدهاند. مطمئنم بیشتر مردم نام برادران Grimm، که خالق شاهکارهای فولکلور بسیاری، از جمله راپونزل، Rumpelstiltskin، هانسل و گرتل، سیندرلا، زیبای خفته، و سفید برفی هستند را شنیدهاند. شیلر، گوته، و لسینگ هم از دیگر نویسندگان و متفکران تاثیرگذار و مشهور دوران مدرن هستند. کسانی که به آلمانی مسلط هستند میتوانند آثار برخی از برجسته ترین فیلسوفان جهان را هم به زبان اصلی بخوانند. فیلسوفان آلمانی طی قرون متمادی دیدگاه ما را نسبت به جهان شکل دادهاند:
البته میتوانید نسخههای ترجمه شده این آثار را بخوانید، اما مطمئنا آگاهی از فرهنگ و زبان آلمانی منجر به فهم عمیقتر شما از این مفاهیم خواهد شد. اگر علاقه چندانی به فلسفه نداشته باشید هم جنبههای فراوان دیگری در فرهنگ آلمان وجود دارد که شگفتی شما را برمیانگیزد.
موسیقیدانان برجسته آلمانی
آلمان وطن مشهورترین موسیقیدانان کلاسیک جهان است؛ بتهوون، شومان، هاندل، باخ، هایدن، شوبرت، واگنر، و برامز تنی چند از این هنرمندان برجسته هستند. همچنین، یک آلمانی دیگر، یعنی ولکنشتاین، تغییراتی بنیادین در موسیقی کلاسیک ایجاد کرد. او فنون کلاسیک مختلفی را که در سفرهایش در اروپا آموخته بود با دیگران به اشتراک گذاشت و بدین ترتیب نقش مهمی در ظهور موسیقیدانان مهم آینده ایفا کرد.
نوآوران و مخترعان آلمانی
رسانهها و جامعه آلمان
با وجود سابقه نازیسم و محافظهکاری افراطی راستگرا در تاریخ آلمان، این کشور امروزه تغییر شگرفی کرده است. آلمان اکنون مرکزی چند فرهنگی است، با انواعی از سبکهای زندگی و ریشههای نژادی و فرهنگی مختلف که در کنار هم زندگی میکنند. امروز، ۲۰ درصد از جمعیت آلمان را افرادی با ریشهای غیر آلمانی تشکیل میدهند. اتحادیههای شهروندی، حقوق معلولین، و سطح بالایی از برابری جنسیتی نتیجه آستانه تحمل بالا و اتحاد فرهنگی مردم این کشور است.
آلمانیها عاشق سفر هستند و هنگام تعطیلات جزو دست و دل باز ترین مردم دنیا میشوند. ۶ هفته مرخصی با حقوق در تعطیلات در آلمان کاملا عادی است. آلمانیها از این فرصت برای بازدید از سایر نقاط دنیا، کسب تجربه، و ارتقای وضعیت چند فرهنگی خود بهره میبرند. شاید دقت نکرده باشید، ولی پایگاه برخی از بزرگترین گروههای رسانهای جهان هم در آلمان است. بزرگترین بازار تلوزیون و پرفروش ترین روزنامههای اروپا متعلق به آلمان هستند.
جای تعجب نیست که یکی از بزرگترین نمایشگاههای کتاب جهان در این کشور برگزار میشود، چرا که ناشران آلمانی سالانه بیش از ۶۰۰۰۰ عنوان جدید منتشر میکنند. نمایشگاه کتاب فرانکفورت یکی از بزرگترین گردهمآییهای ناشران برای خرید امتیاز ترجمه کتاب است.
سازهای کوبه ای از قدیمی ترین سازهایی هستند که از هزاران سال پیش تمدن بشری از آنها استفاده میکرده است. اولین استفاده بشر از سازهای کوبه ای برای برقراری ارتباط راه دور بوده و بتدریج برای مراسم شادی، عزا، تشریفات مذهبی و … از آنها استفاده شده است.سازهای کوبه ای به همراه سازهای بادی برنجی از زمانهای دور در خدمت موسیقی بوده اند که این نشان دهنده لزوم وجودی آنها در موسیقی است. ریتم نیاز طبیعی هر انسان است و شاید یادآوری این مطلب برای شما جالب باشد که در هر فرهنگ و کشوری که نگاه کنید، کودکان علاقه مفرط دارند تا با چوب روی سطل یا شیء مشابه بکوبند که این مسئله نیاز فطری انسان به ریتم را نمایش می دهد.
معرفی انواع سازهای کوبه ای
1-بانگو(bongo)
بانگو زاده کوبا است و همواره در موسیقی سان ، در میانه ی سال های 1800 ، بکار برده شده است . سبک سان ، ترکیبی از موسیقی آفریقایی و اسپانیایی برگرفته از بخش شرقی کوباست . امروزه بانگو یکی از نامی ترین سازهای کوبه ای لاتین به شمار میرود و می توان صدای آن را در همی سبک های موسیقی پیدا کرد . ضمنا این ساز در ایران به نام بینگو و بانگو معروف است.
2. کاخُن (Cajon)
کاخن یک لغت اسپانیایی به معنی جعبه یا صندوقچه است که به نوعی ساز کوبه ای اشاره می کند. نوازنده روی این ساز که حکم یک صندلی را دارد می نشیند و با ضربه زدن به صفحۀ کناری و بالا صدا تولید می کند. شاید در میان سازهای کوبه ای این یکی بیشتر از بقیه مد شده است. ساختار این ساز یک جعبۀ چوبی مکعب مستطیل است که چهار طرفش با چوب ساخته شده و سطح اصلی آن یعنی تاپا (tapa) که در قسمت جلو قرار دارد از تخته سه لایه ساخته شده است. اغلب در قسمت پشتی کاخن (و گاهی در سمت چپ یا راست) حفرۀ صدا (Sound hole) قرار دارد. این ساز در حال حاضر بیشتر در قارۀ آمریکا، فیلیپین و اسپانیا رواج دارد ولی به سرعت در حال گسترش در سایر کشورها نیز هست. کاخن قیمت مناسبی دارد، یک ساز همه کاره به شمار می رود و در اشکال، رنگ ها و اندازه های مختلف به فروش می رسد. این ساز برای خواننده ها، ترانه سراها، کارهای استودیویی، استفاده در منزل و کلیسا مناسب است. لوازم جانبی زیادی مثل پدال، چوب، کاباساس (cabasa) و … برای کاخن وجود دارد که آن را تبدیل به یک درام کیت تمام عیار تبدیل می کند. با جستجوی نام Daniel de los Reyes در اینترنت می توانید صدای این ساز را بشنوید. او یک موزیسین آمریکایی در سبک پاپ است که عضو گروه زاک براون بوده و در نواختن این ساز تبحر زیادی دارد.
3. کنگا (Conga)
کنگا از چوب یا فایبرگلاس ساخته شده و ظاهری بلند و شبیه بشکه دارد و بیشتر در سبک آفریقایی-کوبایی از آن استفاده می شود؛ ولی در سایر فرم های موسیقی لاتین نیز کاربردهای فراوانی دارد. این ساز هم در حالت نشسته قابل نواختن است و هم به کمک استند می توان در حالت ایستاده از آن استفاده کرد. تنوع استفاده از این ساز در انواع سبک های موسیقی باعث شده تا هر کشوری با توجه به فرهنگ زبانی خود نامی بر آن بگذارد مثلاً در کوبا که منشأ اصلی این ساز به شما می رود نامش توبادوراس است. بر خلاف ظاهر سادۀ کنگا، تولید صدای واقعی و زیبا از آن نیازمند مهارت بالایی است. در واقع نواختن درستش نیازمند تکنیک است. پیشنهاد می کنیم به آهنگ هایی که Giovanni Hidalgo نواخته گوش بدهید تا جنس صدا و نوع نوازندگی این ساز را بهتر درک کنید.
4. تیمبال (Timbale)
نواختن تیمبال حس جالبی دارد. شاید شنیدن تکنوازی های tito puenete – بزرگترین موزیسین و رهبر ارکستر لاتین – شما را به وجد آورد. همانطور که در تصویر مشاهده می کنید، تیمبال از دو ساز کوبه ای فلزی تشکیل شده است و صدایی شفاف و بریده تولید می کند. همانند سایر سازهای کوبه ای تیمبال نیز از الگوی ریتمیک خاصی پیروی می کند. این ساز را می توان ابزار خوبی برای یادگیری مبحث ریتم در موسیقی دانست ولی اگر عاشق سولو نوازی هستید باز هم تیمبال حرف اول را می زند. امروزه این ساز جای خود را در بیشتر سبک های موسیقی جاز، پاپ، راک و … باز کرده است.
5. جیمبه (Djembe)
جیمبه متعلق به آفریقای شرقی است و همانند کنگا نواختنش تکنیکی است. نوازنده های زیادی از این ساز استفاده می کنند ولی توصیۀ ما شنیدن کارهای Mamady Keïta است. تکنیک نواختن جیمبه به اندازۀ کنگا سخت نیست و با توجه به اینکه انواع مختلف تن صدا را می توان با آن تولید کرد در سبک های مختلف موسیقی قابل استفاده است. جیمبه در اشکال و اندازه ها مختلفی به فروش می رسد. ظاهر سنتی این ساز و یادگیری آسانش در کنار سروصدای زیادی که تولید می کند آن را به یکی از جذاب ترین آلات موسیقی بدل کرده است.
سایر سازهای کوبه ای
البته تعداد بسیار بیشتری از سازهای کوبه ای همچون تمبورین، پاندیرو، بوران، جان جان، کویی کا، سوردو، تمبوریم، باتا و … نیز وجود دارد که پرداختن به همۀ آن ها در یک مقاله مقدور نیست. این اطمینان را به شما می دهیم که تعداد سازهای کوبه ای به اندازه ای هست که اگر کل عمرتان را پای آن بگذارید باز هم مواردی پیدا شود که تجربه نکرده باشید. به همۀ نوازنده ها توصیه می کنیم از سازهای کوبه ای استفاده کنند؛ هم تفریح است و هم دانش موسیقایی شما بالا می رود. برای یکبار هم که شده از کیبورد، پیانو و گیتار خود فاصله بگیرید و نواختن چند ساز کوبه ای را تجربه کنید. قطعاً جذابیتش به اندازۀ اولین سازی است که خریداری کرده اید.
علمی و دانستنی های جالب روز دنیا در سال جدید
دانستنی های جالب و خواندنی را برای شما داریم که خواندن آن ها علاوه بر بالا بردن سطح آگاهی و دانش می تواند بسیار جذاب و سرگرم کننده هم باشد.در زندگی همه ما پیش آمده که برخی اصطلاحات را بدون دانستن ریشه و وجه تسمیه اش بکار ببریم و یا یک رسم و آداب خاص را به صرف تقلید از پیشینیان خود، بدون اینکه بدانیم چیست
و از کجا آمده انجام داده باشیم. شاید اصلاً این موضوع برای شما اهمیت نداشته باشد و از بکار بردن اصطلاح و انجام دادن آن رسم بدون دانستن اصل و ریشه آن هم راضی بوده باشید، ولی جالب بودن قضیه و اینکه شاید دانستن آن برای شما هم جذاب باشد، ما را بر آن داشت که مطلبی با عنوان «دانستنی های جالب» را به صورت سریالی برای شما تدارک ببینیم و در اختیارتان قرار بدهیم. این مطلب علاوه بر پرداختن به موضوعات بالا، دانستنی ها و نکات جالب، به برخی از باورهای غلطی که بین مردم رایج است نیز پرداخته و سعی در اصلاح آنها خواهد داشت. امیدواریم مورد استقبالتان قرار بگیرد.
فیلمهای عاشقانه جهان! بله، این مقاله درباره فیلمهای عاشقانه تاریخ سینمای جهان است. ممکن است هر کسی از فیلم های عاشقانه خوشش نیاید، اما اگر عشق و دلدادگی را ستایش میکنید یا اینکه هرازگاهی بهدنبال این هستید که ساعتی از دنیای اطراف فاصله بگیرید دیدن فیلم های رمانتیک انتخاب خوبی است. شاید برخی از این فیلمها نظر منتقدان را جلب نکرده باشند، اما بیتردید هنگام تماشایشان اشکتان سرازیر یا دستکم چشمانتان تر میشود. در این مقاله شما را با بهترین فیلم های عاشقانه جهان آشنا خواهیم کرد.
1. در حال و هوای عشق(In The Mood For Love)
هنگ کنگ، سال ۱۹۶۲٫ «لی ژن» (چئونگ) منشی یک شرکت صادراتی است و شوهرش که در یک شرکت ژاپنی کار می کند، دائم در سفر است. خیلی زود میان «لی – ژن» که در یک واحد آپارتمانی شلوغ زندگی می کند و همسایه اش، روزنامه نگاری به نام «چو» (لئونگ چیو وای)، صمیمیتی به وجود می آید.
2. . پیش از غروب(Before Sunset)
فیلم پیش از غروب که در باره همان شخصیت های فیلم قبلی این مجموعه یعنی پیش از طلوع است و روایت گر داستان دیدار مجدد جسی و سلین ایت که ۹ سال بعد از اولین دیدارشان بار دیگر همدیگر را در پاریس و در تور معرفی کتاب جسی در پاریس ملاقات می کنند. فیلم پیش از غروب دومین قسمت از سه گانه ریچارد لینک لیتر است که در سال ۲۰۰۴ به کارگردانی خود لینک لیتر و با بازی ایتان هاوک و جولی دلپی و ورنون دابچف ساخته شده است، برای نوشتن فیلم نامه این فیلم ریچارد لینک لیتر از کمک جولی دلپی نیز بهره برده است.
میتوان در باره خط داستانی این فیلم چنین عنوان کرد: در این فیلم جسی والاس را می بینیم که به یک کتاب فروشی در پاریس آمده است تا در آخرین ایستگاه تور تبلیغاتی کتاب پروفروش و جدید خود این کتاب را به طرفداران پاریسی خود معرفی کند. موضوع این کتاب اما جالب است، با اینکه وی به خبرنگاران درباره منبع الهام خود برای نوشتن این کتاب چیزی نمی گوید، ولی در واقعیت موضوع این کتاب از فیلم قبلی الهام گرفته شده است، روزی که وی با یک پاریسی به نام سلین در سال ۹۴ در شهر وین گذرانده بود. این فیلم ۸۰ دقیقه ای که در ژانر های درام و رمانتیک دسته بندی می شود در تاریخ ۳۰ جولای سال ۲۰۰۴ بر روی پرده سینما های آمریکا قرار گرفت و توانست با فروش آخر هفته افتتاحیه به میزان ۲۱۹ هزار دلاری شروع نسبتا موفقی را داشته باشد و در نهایت فروش خود را با رقم ۱۵ میلیون دلاری در دنیا به پایان برساند و با توجه بودجه ساخت ۲.۷ میلیون دلاری خود موفقیت را در گیشه از آن خود کند.
3. رشته خیال (Phantom Thread)
«رشتهی خیال»، حتی قبلتر از آن که فیلم خوبی به حساب بیاید، اثری است که نامگذاری معرکهای را یدک میکشد. چرا که شاید تمام هویت ساختهی جدید و دو ساعتهی اندرسون را بتوان در همین نام، در همین اسمی پیدا کرد که به رشتهی افکار ما انسانها که لحظهای آن را میکشیم و بعد تاب خوردنش برای ساعاتی طولانی را تماشا میکنیم، اشاره دارد. نامی که هم با جهانبینی اندرسون به خصوص در این اثر و هم با چگونگی شکلگیری چنین داستانهایی در ذهن نویسندگان مرتبط است و به واقع، در چندین و چند نقطه مخاطب را برای فهمیدن جنس قصهگویی فیلم، یاری میکند.
4. هنگامی که هاری، سالی را ملاقات کرد (When Harry Met Sally)
فیلم سینمایی وقتی هری سالی را دید بهکارگردانی راب رینر در 30 سال پیش یعنی سال 1368 در گونه درام، کمدی و عاشقانه تولید شده است. وقتی هری سالی را دید توانست در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون یعنی منظوم نمره 5 از 10 را از سوی مردم بدست بیاورد که نشان میدهد عموم مردم وقتی هری سالی را دید را اثری متوسط اما مفید برای تماشا ارزیابی میکنند.
5. شما ایمیل دارید(You’ve Got Mail)
«جوفاکس» (هنکس) و «کاتلین کلی» (رایان) در نزدیکی هم در وست ساید نیویورک زندگی و کار می کنند. این دوکتاب فروشی هایی رقیب، حدودا در مجاورت هم در یک خیابان دارند. اما بدون آن که هم دیگر را دیده باشند، از طریق «چت» «ای میل» مراوده دارند و به یکدیگر علاقه مند شده اند…
6. کازابلانکا (Casablanca)
کازابلانکا (به انگلیسی: Casablanca) فیلمی رمانتیک از سینمای آمریکا است که بر مبنای نمایشنامهای بر روی صحنه نرفته از مورای بورنت و جان آلیسون به نام «همه به کافه ریک میآیند» و با کارگردانی مایکل کورتیز در سال ۱۹۴۲ تولید شدهاست. ستارگان این فیلم هامفری بوگارت، اینگرید برگمن و پل هنراید هستند و کلود رینس، کنراد وایت، سیدنی گریناستریت، پیتر لوری و دولی ویلسون نیز در این فیلم بازی کردند.
7. آواز در باران (Singin’ in the Rain)
داستان آواز در باران، در هالیوود، در سالهای ۲۸–۱۹۲۷، زمانی که سینمای ناطق تازه پا به عرصه گذاشته بود و صنعت سینما در حال تغییر بود، میگذرد. «دان وود» (با بازی جین کلی)، ستارهٔ سینمای صامت، با زن جوانی به نام «کتی سلدن» (دبی رینولدز) آشنا میشود که سیاهیلشکر فیلمهای صامت است. رابطهٔ عاشقانهای میان آنها شکل میگیرد. همبازی وود و دیگر ستارهٔ سینمای صامت، «لینا لامونت» (جین هیگن)، صدای گوشخراشی دارد و با ورود صدا به سینما ناچار است بپذیرد بازیگر دیگری به جای او حرف بزند و آواز بخواند. در نهایت لینا با اکراه میپذیرد کتی که صدای زیبا و دلنشینی دارد در فیلم اخیرش «شوالیهٔ جنگاور» که به «شوالیهٔ رقصان» تغییر نام دادهاست، به جای او صحبت کند، اما تمام تلاش خود را نیز به کار میبندد تا این رقیب تازه را از میدان به در کند.
8. در واقع عشق (Love Actually)
فیلمی درام، کمدی و رمانتیک محصول سال ۲۰۰۳ انگلستان با محوریت سال نو و کریسمس است. نویسندگی و کارگردانی فیلم را ریچاد کرتیس فیلمساز و فیلمنامهنویس بریتانیایی برعهده داشته که فیلمهای کمدی رمانتیک به یاد ماندنیای همچون «ناتینگ هیل»، «چهار عروسی و یک تشییع جنازه» و «دربارۀ زمان» را به عنوان نویسنده یا کارگردان در کارنامه دارد و تهیهکنندۀ اجرایی و نویسندۀ چند قسمت از آثار کمدی شخصیت مستر بین هم بوده است.
9. داستان عاشقانه واقعی (True Romance)
داستان عاشقانه واقعی فیلمی است محصول سال ۱۹۹۳ و به کارگردانی تونی اسکات است. در این فیلم بازیگرانی همچون کریستین اسلیتر، پاتریشا آرکت، وال کیلمر، دنیس هاپر، گری الدمن، برد پیت و کریستوفر واکن ایفای نقش کردهاند.
داستان: کلارنس (اسلاتر) جوان تنهایی است که عادت دارد روز تولدش به دیدن فیلمهای کونگ فویی برود.او طبق این عادت به سینما می رود و در آنجا به شکلی تصادفی با زنی به نام آلاباما (آرکوات) آشنا می شود. بعد از گذراندن یک شب در کنار هم کلارنس متوجه می شود که آلاباما دختری تلفنی و هدیه روز تولدش بوده است. آنها با هم صمیمی می شوند و نصمیم به ازدواج می گیرند اما وقتی کلارنس برای آوردن وسایل آلاباما به محل کار وی می رود آنجا را گشته و به اشتباه با چمدانی حاوی مقدار زیادی کوکائین می گریزد. وینسنت (والکن) تبهکار بزرگیست که برای بازپس گرفتن چمدان آن دو را تعقیب میکند و …
10. آملی (Amelie)
«سرنوشت شگفتانگیز اَمِلی پولَن»، عاشقانهای که به عقیدهی خیلیها سینمای فرانسه را مجددا با تماشاگر جهانی آشتی داد و فیلمی که حتی بدبینترین افراد، احتمالا بعد از تماشایش امید، جذابیتهای زندگی و شیرینی همین نفس کشیدنِ معمولی و همیشگی انسان را لمس میکنند. «آملی» از این جهت در جذب ستایشهای مخاطبان عام و خاص موفق بود که به جای طرح اجباری مسائل فلسفی و عمیق برای تماشاگر، با شخصیتپردازی کمالگرایانه به او شانس زندگی کردن در جایگاه کاراکتر باورپذیری را میداد که مثل خیلی از افراد دور و برمان، درون رویاهایش زندگی میکرد.