فرهنگ و هنر

دانستنی های جالب درباره آداب و رسوم، فیلم و موسیقی

فرهنگ و هنر

دانستنی های جالب درباره آداب و رسوم، فیلم و موسیقی

خلاصه داستان سریال ترکیه ای سیب ممنوعه + اسامی بازیگران

سریال ترکی سیب ممنوعه (Yasak Elma به زبان ترکی) مجموعه ای درام و عاشقانه است. این مجموعه به کارگردانی نسلیحان ایسیلیورت و نویسندگی ملیس سیوئلک و زینپ سویا می باشد. این مجموعه توسط شرکت تولید MED YAPIM تولید شده است. شبکه پخش کننده این سریال مهیج، شبکه تلویزیونی FOX است. زمان پخش این سریال از ۹ آوریل ۲۰۱۸ تا هم اکنون می باشد.

خلاصه داستان سریال ترکی سیب ممنوعه 

Zeynep و Yildiz دو خواهر هستند که در استانبول باهم زندگی می کنند. اگرچه آنها خواهر هستند اما کاملاً متفاوت از یکدیگر هستند. زینپ دختر زیبایی است که به ارزشهای اخلاقی خود پایبند است. او به عنوان دستیار مدیرشرکت فعالیت می کند. وقتی شرکتی که در آن کار می کند توسط یک شرکت دیگر به تصرف درمی آید. او شروع به همکاری با تاجری جوان به نام علیحان می کند. علیحان یک مرد متکبر ، خونسرد ، جدی و ثروتمند است. از روز اول حضور در این شرکت ، علیان Alihan و زینپ مانند سگ و گربه با هم در جنگ هستند. هیچکدام از آنها قدم به عقب نمی گذارند. علیحان از نحوه رفتار زینب Zeynep لذت می برد. کم کم احساسی عاشقانه در علیحان شکل می گیرد.

از طرف دیگر ، ییلدیز رویای داشتن یک زندگی مرفه را دارد. او برای نزدیک شدن به ثروتمندان تلاش می کند. ییلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران معروف کار می کند. او با یک مرد ثروتمند آشنا شده است و قصد دارد با او ازدواج کند تا بتواند از زندگی کم درآمد خود فرار کند. با این حال ، او در نهایت می فهمد که دوست پسرش قصد ازدواج با او را ندارد. زندگی ییلدیز در شرف تغییر است. وی یک پیشنهاد خوب دارد. او از طرف اندر یک پیشنهاد وسوسه کننده دارد. اندر زنی میانسال و زیبا است. اندر با تاجر بزرگ استانبول هالیت ازدواج کرده است. اندر همسر سوم هالیت است. او به همراه پسرش و دو دختر، در خانه مجلل و بزرگ هالیت زندگی می کنند. اندر و هالیت وانمود می کنند که در مقابل سایر افراد زوج خوشبختی هستند. اما در واقع ، آنها عاشق یکدیگر نیستند. در باطن به شدت با هم مشکل دارند. اندر می خواهد بدون از دست دادن ثروت از همسرش طلاق بگیرد. او می داند که شوهرش بسیار باهوش است. پیش از این ، هالیت دو بار ازدواج کرده و از همسران خود طلاق گرفته است بدون اینکه به آنها نفقه یا غرامت بدهد. اندر نمی خواهد در شرایطی با همسران سابق هالیت قرار بگیرد. به همین دلیل، او یک نقشه دارد و Yildiz را استخدام می کند. طبق برنامه اندر، Yildiz به عنوان دستیار Halit در شرکتش فعالیت خواهد کرد. او تمام تلاش خود را برای اغوا کردن هالیت و داشتن رابطه عاشقانه با او انجام خواهد داد. با این روش ، اندر شوهر خود را به دلیل خیانت به دام می اندازد. او در دادگاه می تواند با این خیانت، خسارت زیادی دریافت می کند. در نهایت، ییلدیز پیشنهاد اندر را می پذیرد اما او برنامه های خود را نیز دارد. تصمیم وی نه تنها بر زندگی او بلکه بر تصمیم خواهرش زینب نیز تأثیر خواهد گذاشت.

در سریال تلویزیونی Yasak Elma) ، شما خواهید دید که زندگی دو خواهر چگونه تغییر می کند. آیا ییلدیز رویاهای خود را برآورده می کند و می تواند زندگی ثروتمند داشته باشد؟ آیا آندر موفق خواهد شد از شوهر خود طلاق بگیرد؟ آیا زینپ بی گناهی خود را حفظ خواهد کرد و سرانجام عشق واقعی را خواهد یافت؟


اسامی بازیگران سریال ترکی سیب ممنوعه

  • طلعت بولوت در نقش هالیت
  • شوال سام در نقش اندر
  • ادا اجه در نقش یلدیز آرگون/یلماز
  • شفق پکدمیر در نقش زهرا آرگون
  • باریش آیتاچ در نقش جانر چلبی
  • ایلبر اویگار کابوغلو در نقش اریم آرگون
  • سرکان روتکای اویکوز در نقش امیر
  • باریش کیلیچ در نقش کایا اکنچی
  • دوگاچ یلدیز در نقش ایگیت اکنجی
  • نسرین جوادزاده در نقش شاهیکا اکنجی
  • گوکهان آلکان در نقش کریم
  • جان نرگس در نقش مرت

زندگی نامه کریستانو رونالدو از فوتبالیست محبوب دنیا

کریستیانو رونالدو فوتبالیست محبوب و مطرح اهل کشور پرتغال است که در سراسر دنیا طرفداران بی شماری دارد. او با مهارت ها و تکنیک های بی نظیر خود موفق شده رکوردهای زیادی را در فوتبال جابه جا کند و به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال شناخته شود. رونالدو هم اکنون در پست مهاجم برای تیم ملی پرتغال و باشگاه فوتبال رئال مادرید بازی می کند.

دوران کودکی کریستیانو رونالدو

در شرح زندگی نامه کریستیانو رونالدو دوس سانتوس آویرو این گونه آمده است که وی در پنجم فوریه سال ۱۹۸۵ میلادی در شهر مادیرا در کشور پرتغال در یک خانواده ۶ نفره و فقیر به دنیا آمد. کریستیانو کوچک ترین فرزند خانواده است. وضعیت مالی خانواده به قدری نامناسب بود که مادرش قصد داشت او را در زمان بارداری سقط کند. وی به خاطر شرایط بد مالی خانواده، در دوران کودکی و نوجوانی شرایط سختی را تجربه کرد.

رونالدو در سن ۸ سالگی در تیم فوتبال آندورینها که پدرش در آنجا به عنوان مسئول تدارکات مشغول به کار بود، فوتبال خود را شروع کرد. پس از چند سال به یکی از باشگاه های بزرگ لیگ پرتغال یعنی «اسپورتینگ لیسبون» ملحق شد و می توان این انتقال را به عنوان شروع رویای کریستیانو دانست. به عقیده شخصی خود او، از سن یازده سالگی متوجه شد که یک سر و گردن از سایر همبازی های خود بهتر است و از همان موقع فهمید که قادر است کارهای خارق العاده ای در زمین فوتبال انجام دهد.

پدر کریستیانو رونالدو زمانی که وی تنها ۲۰ سال سن داشت، به دلیل یک بیماری که ناشی از مصرف بی رویه الکل بود جان خود را از دست داد.

دوران کودکی کریستیانو رونالدو (زندگینامه ورزشکاران)

آغاز فعالیت حرفه ای کریستیانو رونالدو

رونالدو در شروع دوران حرفه ای خود در سنین جوانی عملکرد درخشانی داشت و توانست توجه تیم های بسیاری را به خود جلب کند. وی در اولین بازی خود در سن ۱۶ سالگی توانست با به ثمر رساندن ۲ گل، یک شروع رویایی را برای خود رقم بزند. پس از آن کریستیانو رونالدو توجه یکی از بزرگ ترین مربی های تاریخ فوتبال، یعنی «سر آلکس فرگوسن» را به خود جلب کرد و همین امر نیز باعث شد وی در سال ۲۰۰۳ به تیم فوتبال منچستر یونایتد بپیوندد و با ستاره های بزرگ دنیای فوتبال همبازی شود.

پشتکار رونالدو باعث شد که وی خیلی سریع بدرخشد و به عنوان یکی از بهترین بازیکنان لیگ برتر انگلیس خود را معرفی نماید.

کریستیانو رونالدو در همان ابتدا توانست بازی های درخشانی را از خود به نمایش بگذارد و در سال ۲۰۰۸ به عنوان بهترین فوتبالیست جهان «جایزه توپ طلا» را از آن خود کند. علاقه ی باشگاه رئال مادرید به این بازیکن باعث شد تا در سال ۲۰۰۹ گران ترین انتقال تاریخ فوتبال در آن زمان، با قیمت ۹۴ میلیون یورو به نام کریستیانو رونالدو ثبت شود.

پس از پیوستن به رئال مادرید، دوران درخشش کریستیانو رونالدو از سر گرفته شد، بسیار درخشان تر از قبل در میدان های مسابقه حضور یافت و رکوردهای مختلف را یکی پس از دیگری به نام خود ثبت کرد. برخلاف سایر ستاره های فوتبال، به مرور زمان و با وجود افزایش سن، نه تنها کیفیت فنی رونالدو کمتر نشده، بلکه سال به سال عملکرد بهتری از خود بر جای گذاشته است؛ به گونه ای که تا کنون موفق شده ۵ توپ طلا به دست آورد و با این روندی که دارد، مسلماً افتخارات بی شمار دیگری را به دست خواهد آورد.

در رده ملی نیز، تیم ملی پرتغال به رهبری کریستیانو رونالدو در حالی که پیش از شروع مسابقات یورو ۲۰۱۶ کمتر شانسی برای قهرمانی داشت، درنهایت موفق شد به عنوان قهرمانی این رقابت ها دست یابد و به بزرگ ترین افتخار تاریخ این کشور نایل شود.

کریس رونالدو یکی از سریع ترین فوتبالیست های جهان به شمار می رود و همچنین رکورد بلندترین پرش در بین فوتبالیست های جهان را نیز به خود اختصاص داده است. وی آمیزه ای از پتانسیل های مختلف نظیر سرعت، قدرت، استقامت، حرکات نمایشی، تکنیک، شوت های پر قدرت و … می باشد.

قدرت گل زنی کریس رونالدو به قدری بالا می باشد که در مقایسه با تیم های حاضر در تاریخ رقابت های لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا، تنها هفت تیم موفق شده اند بیشتر از کریس رونالدو در این رقابت ها گل زنی کنند که این یک آمار بی نظیر و طعنه آمیز می باشد.

آغاز فعالیت حرفه ای کریستیانو رونالدو

زندگی خصوصی

مذهب کریستیانو رونالدو مسیحی کاتولیک است. فرزند نخست رونالدو در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۰ در آمریکا به دنیا آمد که هویت مادر وی مشخص نیست. او نام پسرش را «کریستانو» گذاشت و خودش حضانت کامل فرزندش را به عهده گرفت.کریستیانو رونالدو در همان سال اولین رابطه ی جدی خود را با مدل معروف روسی به نام «ایرینا شایک» آغاز کرد و پس از گذشت ۵ سال از وی جدا شد. پس از جدا شدن این دو، کریستیانو رابطه جدی دیگری را آغاز نکرد، تا این که با «جئورجینا رودریگز» آشنا شد و رابطه آن ها شکل جدی تری نسبت به رابطه های پیشین رونالدو به خود گرفت. آن ها هم اکنون صاحب یک دختر به اسم «آلانا مارتینا» هستند. همچنین لازم به ذکر است که رونالدو در حال حاضر صاحب ۴ فرزند می باشد. جالب است بدانید که پس از سونامی ۲۰۰۴ در اندونزی، کریستیانو رونالدو پسری را پیدا کرد که لباس تیم ملی پرتغال بر تنش بود. کریس به او کمک کرد و برایش یک خانه خرید تا در آن زندگی کند. نام آن پسر مارتونیز است که در حال حاضر بازیکن تیم اسپورتینگ لیبسون است.

زندگی خصوصی کریستیانو رونالدو



آشنایی فرهنگ، آداب و رسوم مردم کشور اسپانیا

اسپانیا یکی از توریستی ترین کشورهای دنیا بشمار می رود و مهاجرت به اسپانیا با اخذ ویزای توریستی اسپانیا یکی از مهمترین دلایل سفر به اسپانیا می باشد ، اسپانیا جزو 5 مقصد اول توریستی جهان است و یالانه گردشگران زیادی را از سراسر دنیا جذب خود می کند. فرهنگ و هنر بسیار غنی کشور اسپانیا و آب و هوای مدیترانه ای و غذا و آداب و رسوم خاص اسپانیا از شهرت جهانی برخودار می باشد و اینکه اسپانیا با مردم پرشور و پرتحرک خود و سواحل آفتابی بکر و زیبایش در کنار تاریخ باورنکردنی و مشهور آن شناخته شده است. اگر می خواهید شور و انرژی اسپانیایی را تجربه کنید، نوروز 99 را از دست ندهید که فرصت بی نظیری برای این کار است. 


آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم در اسپانیا

اسپانیا با داشتن تاریخ غنی و هم چنین تفکرات مدرن در جهان شناخته می شود ، فرهنگ و سنت این کشور بسیار متنوع و خاص است و در ضمن اسپانیا را میتوان از نوع لباس ها مردم تا حرکت های دسته جمعی و موسیقی و رقص و فستیوال های آن که دارای متنوع ترین و رنگارنگ ترین فرهنگ ها شناخت؛ همچنین اسپانیا با داشتن میراث و آثار تاریخی فراوان در رتبه دوم بیشترین میراث تاریخی جهان در یونسکو قرار گرفته استو همین موضوع باعث شده است که سالانه هزاران گردشگر از سراسر دنیا به این کشور سفر کنند. ضمنا بسیاری از رسومات اسپانیا در جهان به شکل افسانه ‌ای درآمدند ، اما بسیاری از گردشگران اسپانیا تنها اطلاعات ناقصی درباره فلامنکو ، خوردن تاپاس یا شناسایی یک پائِلای خوب دارند که ما در این مقاله نکاتی را در ادامه آورده ایم که می ‌تواند کمک خوبی در زمینه آشنایی و شناخت عادات و رسومات این کشور برایتان باشد 


برای پرداختن به فرهنگ اسپانیا به هر شکلی ابتدا باید به نقش مذهب در تاریخ و زندگی افراد این کشور نیز توجه نمود ، زندگی مردم اسپانیا نسبت به سالهای گذشته ، بسیار تغییر کرده و بسیاری از سخت گیری های دینی و مذهبی در آن کاملا از بین رفته است؛ در ضمن در اسپانیا دست دادن ، سلام کردن و روبوسی هنگام ملاقات ، بین مردم بسیار متداول می باشد و آنها وقتی به خانه شخصی یا دوستی دعوت می شوند ، معمولا هدیه ای کوچک با خود به همراه میبرند؛ همانطور که شاید شنیده باشید زندگی در اسپانیا به خصوص در نواحی جنوبی ، نسبت به سایر مناطق اروپا آرامتر است و همچنین واحد خانواده در اسپانیا از دیگر کشورهای اروپایی ، بزرگتر می باشد . شاید آنها به دید شما مردمی تنبل به نظر بیایند ولی در واقع چنین نیست ، آنها مردمی بسیار زحمتکش هستند و اینکه مردم اسپانیایی به موسیقی و رقص علاقه بسیاری دارند.

آشنایی-با-فرهنگ-و-آداب-و-رسوم-در-اسپانیا


عادات و رسومات در اسپانیا

فلامنکو شاید یکی از معروف‌ ترین سنت ‌های اسپانیایی محسوب می شود ، اما اغلب آن را به درستی درک نمی‌ کنند و اطلاعات دقیقی از آن ندارند ، جالب است بدانید که فلامنکو یک رقص نیست و تنها گاهی در آن رقص وجود دارد؛ فلامنکو در اصل یک سبک موسیقی هست که تاکید شدیدی بر روی ساز گیتار، آواز و ریتم دارد که بسیار هم جالب و هنرمندانه است . همان طور که می‌ دانیم این سبک در واقع بداهه بوده ولی رقص آن نیاز به یک لباس زیبا و خاص دارد که در صورت بداهگی همواره نمی‌ توان لباسی زیبا به تن داشت؛ مورد بعدی انعام دادن در اسپانیا است ، هر کتاب راهنمایی درباره انعام دادن چیزی متفاوت می‌ گویند و همیشه این سؤال ذهن بسیاری از گردشگران را به خود مشغول می‌ کند ، انعام دادن در اسپانیا یک رسم نمی باشد اما به خاطر رفت و آمد گردشگران از سراسر دنیا به ویژه کشورهایی که این رسم در کشور آن‌ها وجود دارد ، کافه‌ ها و رستوران‌ های اسپانیا نیز این پول اضافه را رد نمی‌ کنند .


در واقع پیش خدمت ‌های اسپانیایی بسیار آموزش دیده و حرفه ‌ای هستند و به همان نسبت نیز حقوق و پوشش سلامت دریافت می ‌کنند و به همین خاطر انعام دادن همان طور که برای سایر مشاغل رایج نیست در این حرفه نیز به چشم نمی‌خورد؛ عادت دیگری در اسپانیا خوردن تاپاس است ، تاپاس انواع پیش غذاها و خوراکی ‌های اشتها آوری می باشد و هر گردشگری که به اسپانیا سفر می کند به طور حتم قصد امتحان کردن آن‌ ها را دارد ، ضمنا این امر یکی از معروف ‌ترین سنت ‌های خوشمزه اسپانیایی را تشکیل می‌دهد که قطعا شما مجذوب آن می شوید؛ البته در اصل " تاپا " یک نوع غذا نیست و به نحوه خوردن آن که لقمه‌ های کوچکی به عنوان پیش غذا هست نامیده می شود و در واقع تاپاس می ‌تواند هر چیزی باشدکه پیشنهاد ما این است که آن را از دست ندهید؛ سنت مهم بعدی گاوبازی است ، این کار یکی از سنت ‌های بحث برانگیز و مهم اسپانیا است و برای این کشور یک موهبت ترکیبی بشمار می رود و وابستگی شدیدی به آن دارند . بسیاری از گردشگران اسپانیا به دیدن آن علاقه ‌مند و کنجکاو هستند و این بازی را دروازه شگفت انگیزی به فرهنگ اسپانیا می ‌دانند که در سفرشان حتما آن را دز لیست خود قرار می دهند.


البته گاوبازی در نظر طرفداران حقوق حیوانات لکه ننگی بر دامن این کشور گذاشته است و کلا این کار را رد کرده اند و این موضوع باعث شده که امروزه دیگر این بازی ‌ها به اندازه سابق پر رونق و مشهور نباشند ، اما هنوز هم نقش بسیار پر رنگی در تصویر کشور اسپانیا برای مردم جهان بازی می‌ کند . شاید گاوبازی به عنوان یک تفریح ، کمی رنگ و روی خود را از دست داده باشد و محبوبیت اول را نداشته باشد اما قطعا فوتبال در این کشور این طور نیست؛ این ورزش مانند یک مذهب در جان تمام مردان اسپانیایی 5 تا 100 ساله ریشه دوانده است و با وجود تیم‌ های بسیار موفق این کشور، علاقه مردم به فوتبال چیز دور از تصور نمی باشد ، در گذشته اگر مردم یکشنبه ‌ها را به کلیسا می ‌رفتند، امروزه همه مردان در این روز مشغول تماشای فوتبال هستند.

زندگی نامه مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر ایران زمین

بیوگرافی مولانا جلال الدین بلخی

سرزمین ایران از دیرباز مهد تفکرات عرفانی و تأملات اشراقی بوده است. از این رو در طی قرون و اعصار، نام آورانی بیشمار در عرصۀ عرفان و تصوف در دامن خود پرورش داده است. یکی از این بزرگان نام آور حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به ملّای روم و مولوی رومی آوازه یافته است.

در زندگی نامه مولانا جلال الدین محمد بلخی اینگونه آمده است که: او در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر او مولانا محمدبن حسین خطیبی است که به بهاء الدین ولد معروف شده است، و همچنین او را با لقب سلطان العلماء یاد کرده اند. بهاء ولد از اکابر صوفیه و اعاظم عرفا بود و خرقۀ او به احمد غزالی می پیوست. وی در علم عرفان و سلوک سابقه ای دیرین داشت و از آن رو که میانۀ خوشی با قیل وقال و بحث و جدال نداشت و علم و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی می دانست و نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی،پرچمداران کلام و جدال با او از سر ستیز در آمدنداز آن جمله فخرالدین رازی بود که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت.به درستی معلوم نیست که سلطان العلماء در چه سالی از بلخ کوچید،به هر حال جای درنگ نبود و جلال الدین محمد ۱۳سال داشت که سلطان العلماءرخت سفر بر بست و بلخ و بلخیان را ترک گفت و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت جهانبانی نشسته به شهر خویش باز نگردد.پس شهر به شهر و دیار به دیار رفت و در طول سفر خود با فرید الدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و بالاخره علاء الدین کیقباد قاصدی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. او از همان بدو ورود به قونیه مورد توجه عام و خاص قرار گرفت.



سرانجام شمع وجود سلطان العلماء در حدود سال ۶۲۸ هجری قمری خاموش شد و در دیار قونیه به خاک سپرده شد. درآن زمان مولانا جلال الدین گام به بیست و پنجمین سال حیات خود می نهاد، مریدان گرد او ازدحام کردند و از او خواستند که برمسند پدر تکیه زند و بساط وعظ و ارشاد بگسترد.

سید برهان الدین محقق ترمذی مرید صدیق و پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد. وی ناگهان بار سفر بر بست تابه دیدار مرشد خود سلطان العلماء در قونیه برسد. شهر به شهر راه پیمود تا اینکه به قونیه رسید و سراغ سلطان العلما را گرفت غافل از آنکه او یکسال پیش از این خرقه تهی کرده و از دنیا رفته بود.


وقتی که سید نتوانست به دیدار سلطان العلماء نائل شود رو به مولانا کرد و گفت در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شود.مولانا نیز به دستور سید به ریاضت پرداخت و مدت نه سال با او همنشین بود و زان پس برهان الدین رحلت کرد.


درباره مولانا

مولانا در آستانۀ چهل سالگی مردی به تمام معنی و عارف و دانشمند دوران خود بود و مریدان و عامه مردم از وجود او بهره ها می بردند تا اینکه قلندری گمنام و ژنده پوش به نام شمس الدین محمد بن ملک داد تبریزی روز شنبه ۲۶ جمادی الآخر سنه ۶۴۲ هجری قمری به قونیه آمد و با مولانا برخورد کرد و آفتاب دیدارش قلب و روح مولانا را بگداخت و شیداییش کرد.


روزی مولوی با خرسندی و بی خیالی از راه بازار به خانه باز می گشت ناگهان عابری ناشناس از میان جمعیت پیش آمد گستاخ وار عنان فقیه و مدرس پر مهابت شهر را گرفت و در چشم های او خیره شد و گستاخانه سؤالی بر وی طرح کرد: صراف عالم معنی، محمد (ص) برتر بود یا با یزید بسطام؟

مولانا که عالی ترین مقام اولیا را از نازلترین مرتبۀ انبیا هم فروتر می دانست با لحنی آکنده از خشم جواب داد: محمد(ص) سر حلقۀ انبیاست با یزید بسطام را با او چه نسبت؟


اما درویش تاجر نما که با این سخن نشده بود بانگ برداشت: پس چرا آن یک (سبحانک ما عرفناک) گفت و این یک (سبحانی ما اعظم شأنی ) به زبان راند؟

مولانا لحظه ای تأمل کرد و گفت: با یزید تنگ حوصله بود به یک جرعه عربده کرد. محمد (ص) دریانوش بود به یک جام عقل و سکون خود را از دست نداد. مولانا این را گفت و به مرد ناشناس نگریست در نگاه سریعی که بین آنها رد وبدل شد بیگانگی آنها تبدیل به آشنایی گشت. نگاه شمس به مولانا گفته بود از راه دور به جستجو یت آمده ام اما با این بار گران علم و پندارت چگونه به ملاقات الله می توانی رسید؟ ونگاه مولانا به او پاسخ داده بود: مرا ترک مکن درویش و این بار مزاحم را از شانه هایم بردار.


مولانا و شمس تبریزی

پیوستن شمس تبریزی به مولانا در حدود سال ۶۴۲ هجری قمری اتفاق افتاد و چنان او را واله وشیدا کرد که درس و وعظ را کنار گذاشت و به شعرو ترانه و دف وسماع پرداخت و از آن زمان طبع ظریف او در شعرو شاعری شکوفا شد و به سرودن اشعار پر شور و حال عرفانی پرداخت. شمس تبریزی به مولانا چه گفت و چه آموخت و چه فسانه و فسونی ساخت که سراپا دگرگونش کرد معمایی است که « کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را». اما واضح و مبرهن است که شمس مردی عالم و جهاندیده بود و برخی به خطا گمان کرده اند که او از حیث دانش و فن بی بهره بوده است مقالات او بهترین گواه بر دانش و اطلاع وسیع او بر ادبیات، لغت، تفسیر قرآن و عرفان است.


عکس مولانا


رفته رفته آتش حسادت مریدان خام طمع زبانه کشید و خود نشان داد. آنها می دیدند که مولانا مرید ژنده پوشی گمنام گشته و هیچ توجهی به آنان نمی کند از این رو فتنه جویی را آغاز کردند و در عیان و نهان به شمس تبریزی ناسزا می گفتند و همگی به خون شمس تشنه بودند.

شمس تبریزی از گفتار و رفتار گزندۀ مریدان خودبین و تعصّب کور و آتشین قونویان رنجیده شد و چاره ای جز کوچ ندید. از این رو در روز پنجشنبه ۲۱ شوّال سال ۶۴۳ قونیه را به مقصد دمشق ترک گفت.

شمس تبریزی در حجاب غیبت فرو شد و مولانا نیز در آتش هجران او بی قرار و نا آرام گشت. مریدان که دیدند رفتن شمس نیز مولانا را متوجه آنان نساخت لابه کنان نزد او آمدند و پوزش ها خواستند.

مولانا فرزند خود سلطان ولد را همراه جمعی به دمشق فرستاد تا شمس تبریزی را به قونیه باز گردانند. سلطان ولد هم به فرمان پدر همراه جمعی از یاران سفر را آغاز کرد و پس از تحمل سختی های راه سرانجام پیک مولانا به شمس تبریزی دست یافت و با احترام پیغام جان سوز او را به شمس رساند و آن آفتاب جهانتاب عزم بازگشت به قونیه نمود. سلطان ولد به شکرانۀ این موهبت یک ماه پیاده در رکاب شمس تبریزی راه پیمود تا آنکه به قونیه رسیدند و مولانا از گرداب غم و اندوه رها شد.


مدتی کار بدین منوال سپری شد تا اینکه دوباره آتش حسادت مریدان خام طمع شعله ور شد توبه شکستند و آزارو ایذای شمس را از سر گرفتند. شمس تبریزی از رفتارو کردار نابخردانۀ این مریدان رنجیده خاطر شد تا بدانجا که به سلطان ولد شکایت کرد:

او چندین بار این سخنان را تکرار کرد و سرانجام بی خبر از قونیه رفت و ناپدید شد. بدینسان، تاریخ رحلت و چگونگی آن بر کسی معلوم نگشت.


وفات مولانا جلال الدین بلخی

مدتها بود جسم نحیف و خستۀ مولانا جلال الدین بلخی در کمند بیماری گرفتار شده بود تا اینکه سرانجام این آفتاب معنا درپی تبی سوزان در روز یکشنبه پنجم جمادی الآخر سال ۶۷۲ هجری قمری رحلت فرمود.

در آن روز پر سوز، سرما و یخبندان در قونیه بیداد می کرد و دانه های نرم و حریرین برف در فضا می رقصیدند و بر زمین می نشستند.

سیل پر خروش مردم پیرو جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی در این ماتم شرکت داشتند. افلاکی می گوید: « بسی مستکبران و منکران که آن روز، زنّار بریدند و ایمان آوردند» و چهل شبانه روز این عزا و سوگ بر پا بود.

آری چنین بود زندگی مولانای ما، زندگی این خداوندگار بلخ و روم که برای وصول به عشق واقعی برای نیل به از خود رهایی در مقام فنا و بالاخره برای سیر تا ملاقات خدا که راه آن در فراسوی پله های حس و عقل و ادراک عادی انسانی است از زیر رواقهای غرور انگیز مدرسه و از فراز منبری که در بالای آن آدمی آنچه را خود بدان تن در نمی دهد از دیگران مطالبه می کند، خیز برداشت و با حرکتی سریع و بی وقفه پله پله نردبان نورانی سلوک را یک نفس تا ملاقات خدا طی کرد. یک نفس اما در طول مدت یک عمر شصت و هشت ساله که برای عمر تاریخ یک نفس هم نبود.

10 تفاوت فرهنگی عجیب در کشورهای مختلف دنیا

شاید قابل باور نباشد که برخی کارها و حرکات روزمره‌ای که در شهر یا کشور خود انجام می‌دهید در کشور دیگر، نوعی بی‌احترامی و کار زشت محسوب می‌شود. تفاوت‌های زیاد فرهنگی و مذهبی بین مناطق مختلف دنیا باعث می‌شود تا انجام حرکتی که به نوعی دوستی و صمیمیت را نشان می‌دهد در منطقه‌ی دیگری به معنی توهین باشد. برخی از این دست حرکات معمول اجتماعی، خنده‌دار و عجیب هستند پس بهتر است قبل از سفر به کشوری که با فرهنگ آن آشنا نیستید کمی تحقیق کنید تا به دلیل ناآگاهی دچار مشکل نشوید. ما در این مطلب 1۰ مورد از این تفاوت‌‌ها را مرور می‌کنیم که برای شما هم جالب و کاربردی است. 

نکته: در برخی کشورها امکان دارد فقط منطقه یا شهرهای خاصی این فرهنگ‌ها را داشته باشند و اشاره به یک کشور به معنی تعمیم آن به کل شهرها یا اهالی آن نیست.

۱. اشاره یا دراز کردن پا به سمت افراد؛ جنوب شرق آسیا

اشاره کردن به سمت فردی با پا یا دراز کردن پا به سمت کسی، یک حرکت معمول نیست اما به صورت اتفاقی امکان دارد کسی این کار را بکند. در برخی مناطق کشورهایی مثل تایلند و لائوس، پا به عنوان پست‌ترین و کثیف‌ترین عضو بدن شناخته می‌شود و اگر کسی پاهایش را به سمت فرد دیگری نشانه بگیرد معنی خیلی بدی دارد.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۲. نوازش بالای سر؛ شرق آسیا

وقتی که در شرق آسیا هستید روی سر مردم بومی را نوازش یا لمس نکنید چون در فرهنگ برخی ادیان شرقی، سر به عنوان عضو مقدس بدن شناخته می‌شود و با انجام این کار معلوم نیست طرف مقابل چه واکنشی نشان خواهد داد.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۳. دست دادن سفت و طولانی؛ فیجی

وقتی در فیجی می‌خواهید با فردی دست دهید، آماده باشید! چون این کار در فیجی با استانداردهای دیگر کشورها متفاوت است. اهالی فیجی وقتی می‌خواهند با کسی دست بدهند، به ویژه اگر تازه با آن آشنا می‌شوند، بعد از یک حرکت بالا و پایین بردن سریع دست، دست‌های هم را رها نمی‌کنند و برای مدت طولانی در حین صحبت دست‌های هم را به همان شکل نگه می‌دارند.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۴. دست ندادن در آستانه در؛ روسیه

در برخی از مناطق روسیه اگر بخواهید با یک روسی در آستانه‌ی خانه دست بدهید، امکان دارد با شما دست ندهد. در کل، انجام هرگونه تعامل در آستانه‌ی در خانه از نظر آنها بدشانسی می‌آورد و باید در داخل خانه یا حداقل بیرون از خانه این کار انجام شود نه در آستانه‌ی در ورودی.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۵. نشان دادن زبان برای تمجید؛ هند

هند یکی از کشورها با بیشترین تنوع فرهنگی و مذهبی در دنیا است که حتی گاهی خود هندی‌ها هم در فهمیدن این که چه کاری درست است و چه کاری نیست، گیج می‌شوند. یکی از این مواردی که برای افراد تازه‌وارد شاید عجیب به نظر برسد، طریقه‌ی خوشامد‌گویی و تمجید از طرف مقابل است. در برخی مناطق، مردم وقتی می‌خواهند به کسی خوشامد بگویند و از زیبایی وی تعریف و تمجید کنند زبانشان را بین دندان‌ها می‌گیرند و سرشان را تکان می‌دهند.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۶. نشان دادن علامت صلح و پیروزی ( V)؛ بریتانیا و برخی کشورهای دیگر

علامت دو انگشت یا همان علامت V که در بیشتر کشورهای دنیا به عنوان نماد پیروزی و صلح شناخته می‌شود در میان اهالی بریتانیا و برخی کشورهای دیگر مثل استرالیا، ایرلند، نیوزیلند و آفریقای جنوبی نوعی فحش و اهانت شناخته می‌‌شود. البته یادتان باشد که اگر کف دست به سمت شخص اشاره کننده و پشت دست به سمت ناظر باشد این نوعی توهین آشکار است اما حالت برعکس آن همان نماد پیروزی معنی می‌شود.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۷. احوال‌پرسی طولانی؛ مراکش

در مراکش اگر با آشنایی مواجه شوید و فقط سلام دهید و پس از آن، راه خود را ادامه دهید، مرتکب یک بی‌احترامی شده‌اید. اهالی مراکش وقتی دوستی را در راه می‌بینند، سوالاتی پشت سر هم درباره‌ی خانواده، فرزندان و سلامتی از هم می‌پرسند و جالب این که هر دو طرف منتظر شنیدن پاسخ طرف مقابل نمی‌مانند و به پرسیدن سوالات خود ادامه می‌دهند. شاید بتوان گفت که مشابه این رفتار در ایران هم انجام می‌شود و توجه نکردن به آن، نوعی بی‌احترامی تلقی می‌شود.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۸. بالا و پایین تکان دادن سر به معنی «بله»؛ بلغارستان

این تفاوت فرهنگی امکان دارد شما را حسابی گیج کند! وقتی به بلغارستان سفر می‌کنید، یادتان باشد که بله یعنی خیر و خیر یعنی بله! برای مثال اگر میزبان شما در هنگام غذا خوردن از شما پرسید که غذا خوب است؟ شما برای این که بگویید بله باید سر خود را به چپ و راست حرکت دهید! این به معنی بله است و اگر سرتان را بالا و پایین تکان دهید یعنی خیر. در مناطق دیگر دنیا همانطور که می‌دانید این اشاره کاملاً برعکس است.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها

۹. دست دادن با دست چپ؛ هند و خاورمیانه

از آنجایی که در فرهنگ کشورهای مسلمان و همینطور شبه‌قاره هند، دست چپ دست ناپاک فرض می‌شود، بهتر است که در هر حالتی از دست چپ برای سلام و احوال‌پرسی استفاده نکنید. البته انجام این کار واکنش منفی در پی نخواهد داشت ولی شاید طرف مقابل با اکراه حاضر به این کار شود.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها


۱۰. دست دادن مرد و زن؛ خاورمیانه

از آنجایی که در کشورهای مسلمان مرد و زن نسبت به هم نامحرم محسوب می‌شوند، دست دادن زن و مرد یک معمای پیچیده است. اما در برخی کشورهای مسلمان دست دادن عادی است و در برخی یک گناه نابخشودنی. هیچ قانون دقیقی برای این که بدانید در کدام کشور یا شهر می‌توانید با جنس مخالف خود دست دهید یا نه وجود ندارد، مگر اینکه آن ناحیه را به طور کامل بشناسید.

۲۰ تفاوت فرهنگی جالب و عجیب در کشورها