فرهنگ و هنر

دانستنی های جالب درباره آداب و رسوم، فیلم و موسیقی

فرهنگ و هنر

دانستنی های جالب درباره آداب و رسوم، فیلم و موسیقی

خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابوالفضل (ع)

زندگانی حکمت‌آمیز و غرورآفرین پیشوایان معصوم علیهم السلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالی و آموزنده در راستای الگوگیری از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درس‌های تربیتی آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامی زمینه‌های اخلاقی و رفتاری، سرمشق کاملی برای تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استواری برای دوستداران فرهنگ متعالی اهل‌بیت عصمت (ع) خواهد بود.


ولادت و نامگذاری

داستان شجاعت و صلابت عباس (ع) مدت‌ها پیش از ولادت او، از روزی آغاز شد که امیرالمؤمنین (ع) از برادرش عقیل خواست تا برای او زنی برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانی شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد. او نیز «فاطمه» دختر «حزام‌بن‌خالدبن‌ربیعه» را برای همسری مولای خویش انتخاب کرد که بعدها «ام‌البنین» خوانده شد. این پیوند در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان المبارک سال ۲۶ ه.ق به بار نشست.

نخستین آرایه‌های شجاعت، در همان روز، زینت‌بخش غزل زندگانی عباس (ع) گردید: آن لحظه‌ای که علی (ع) او را «عباس» نامید. نامش به خوبی بیانگر خلق و خوی حیدری او بود. علی (ع) طبق سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشمانش را فرا گرفت. ام‌البنین از این حرکت شگفت‌‌زده شد و پنداشت که عیبی در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینه‌ای دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس (ع) افزوده شد. امیرالمومنین (ع) حاضران را از حقیقتی دردناک اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد می‌دید، آگاه نمود که چگونه این بازوان، در راه مددرسانی به امام حسین (ع) از بدن جدا می‌گردد و افزود: «ای ام‌البنین! نور دیده‌ات نزد خداوند منزلتی سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دست‌های بریده، دو بال به او ارزانی می‌دارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیش‌تر این لطف به جعفربن‌ابی‌طالب شده است.»

اشک در چشمان ام‌البنین (ع) حلقه زد. او طالع فرزند خود را بلند می‌دید و هیچ چیز را برتر از این نمی‌پنداشت که فرزندش، فدایی راه امام خویش گردد. شادی جشن میلاد عباس (ع) با گریه درآمیخت و شیرینی خرسندی تولد او با بغض سنگین حسرت، فرو خورده شد؛ ولی افتخار و غرور از چشمان همه خوانده می‌شد.

زندگی‌نامه حضرت ابوالفضل (ع)

خاستگاه تربیتی

عباس (ع) در گستره‌ای چشم به جهان گشود که رایحه دل‌انگیز وحی، فضای آن را آکنده بود و در دامان مردی سترگ پرورش یافت که بر کرانه‌های تاریخ ایستاده بود، در خانه‌ای رشد کرد که از زیور و زینت‌های دنیایی تهی، اما از نور ایمان سرشار بود.

پیداست که عباس (ع) نیز از همان آغاز و در همان خانه با مفهوم ستیز با ظلم آشنا شده است و از همان‌جا زمینه‌های ایستادگی و جانفشانی در راه حق در او به وجود آمده است. در محضر پدری که پدر یتیمان بود و غمخوار و همزبان غریبان؛ پدری که لقمه‌های اشک‌آلود را با دست خود در کام یتیمان می‌گذاشت و ۲۵ سال، هر روز ثمره دسترنج خود را با نیازمندان تقسیم می‌کرد. پدری که افسار دنیا را رها کرده بود و از هر تعلق وارسته و از هر کاستی پیراسته بود. مردی که مدال سال‌ها پیکار در رکاب رسول خدا (ص) را به گردن آویخته بود و بت‌های جاهلیت را شکسته و خیبرهای الحاد را در هم نوردیده و فتح کرده بود و در دامان مادری که انگیزه ازدواج شوهرش با او را تا دم مرگ از یاد نبرد و آن را بن مایه تربیت فرزندان برومندش قرار داد؛ او که از همان آغاز فرزندان خود را بلاگردان فرزندان فاطمه (ع) خواست و پس از شهادت شوهر مظلومش، علی (ع)، هرگز به ازدواج مردی دیگری در نیامد. 


کودکی و نوجوانی

تاریخ گویای آن است که امیرالمؤمنین (ع) همت فراوانی بر تربیت فرزندان خود مبذول می‌داشتند و عباس (ع) را علاوه بر جنبه‌های روحی اخلاقی، از نظر جسمانی نیز پرورش دادند تا جایی که از تناسب اندام و ورزیدگی اعضای او، به خوبی توانایی و آمادگی بالای جسمانی او فهمیده می‌شد. علاوه بر ویژگی‌های وراثتی که عباس (ع) از پدرش به ارث برده بود، فعالیت‌های روزانه، اعم از کمک به پدر در آبیاری نخلستان‌ها و جاری ساختن نهرها و حفر چاه‌ها و نیز بازی‌های نوجوانانه بر تقویت قوای جسمانی او می‌افزود.

از جمله بازی‌هایی که در دوران کودکی و نوجوانی عباس (ع) بین کودکان و نوجوانان رایج بود، بازی‌ای به نام «مداحی»  بود که تا اندازه‌ای شبیه به ورزش گلف می‌باشد و در ایران زمین به «چوگان» شهرت داشته است. در این بازی که به دو گونه سواره یا پیاده امکان‌پذیر بود، افراد با چوبی که در دست داشتند، سعی می‌کردند تا گوی را از دست حریف بیرون آورده، به چاله‌ای بیندازند که متعلق به طرف مقابل است. این گونه سرگرمی‌ها نقش مهمی در چالاکی و ورزیدگی کودکان داشت. افزون بر آن نگاشته‌اند که امیرالمؤمنین (ع) به توصیه‌های پیامبر (ص) مبنی بر ورزش جوانان و نوجوانان، اعم از سوارکاری، تیراندازی، کشتی و شنا جامه عمل می‌پوشانید و خود شخصا، فنون نظامی را به عباس (ع) می‌آموخت که این موضوع نیز گام مؤثر و سازنده‌ای در پرورش‌های جسمانی عباس (ع) به شمار می‌رفت.


نخستین بارقه های جنگاوری

به حق، امیرالمؤمنین (ع) بیشترین سهم را در این بروز و اتصاف این ویژگی برجسته و کارآمد روحی در عباس (ع) بر عهده داشت و تیزبینی امیرالمؤمنین (ع) در پرورش عباس (ع)، از او چنان قهرمان نام‌آوری در جنگ‌های مختلف ساخته بود که شجاعت و شهامت او، نام علی (ع) را در کربلا زنده کرد. روایت شده است که امیرالمؤمنین (ع) روزی در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفت‌وگو بود. در این لحظه، مرد عربی در آستانه در مسجد ایستاد، از مرکب خود پیاده شد و صندوقی را که همراه آورده بود از روی اسب برداشت و داخل مسجد آورد. به حاضران سلام کرد و نزدیک آمد و دست علی (ع) را بوسید و گفت: مولای من! برای شما هدیه‌ای آورده‌ام و صندوقچه را پیش روی امام نهاد. امام در صندوقچه را باز کرد، شمشیری آب‌دیده در آن بود.


درهمین لحظه، عباس (ع) که نوجوانی نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه‌ای ایستاد و به شمشیری که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین (ع) متوجه شگفتی و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست داری این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس (ع) گفت: آری! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: جلوتر بیا! عباس (ع) پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! برای چه می‌گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا می‌بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله می‌کند تا این‌که دو دستش قطع گردد....

و این‌گونه نخستین بارقه‌های شجاعت و جنگاوری در عباس (ع) به بار نشست.

شرکت در جنگ‌ها، نمونه‌های بارزی از شجاعت

شاید اولین تجربه حضور عباس در صحنه سیاسی، شرکت او در جنگ جمل بوده است؛ اما از تلاش‌های او در این جنگ، اسناد چندان معتبری در دست نیست. احتمال آن می‌رود که کم سن و سال بودن این نوجوان تلاشگر، سبب شده تا فعالیت‌های او از حافظه تاریخ پاک شود؛ اما حضور پر رنگ او در جنگ صفین، برگ زرینی بر کتاب نام‌آوری او افزوده است. در این مجال به گوشه‌هایی از اخبار این جنگ پرداخته می‌شود.


آب‌رسانی، تجربه پیشین

پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفری معاویه به صفین، وی به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین (ع) عده زیادی را مامور نگهبانی از آب راه فرات نمود و «ابوالاعور اسلمی» را به این کار گمارد. هنگامی که سپاهیان امام خسته و تشنه به صفین رسیدند، امیرالمؤمنین (ع) عده ای را به فرماندهی «صعصعه‌بن‌صوحان» و «شبث‌بن‌ربعی» برای آوردن آب اعزام نمودند. آنان به همراه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله کردند و آب آوردند.[۸] در این یورش امام حسین (ع) و اباالفضل العباس (ع) نیز شرکت داشتند و مالک اشتر این گروه را هدایت می‌نمود.

به نوشته برخی تاریخ‌نویسان معاصر، هنگامی که امام حسین (ع) در روز عاشورا از اجازه دادن به عباس (ع) برای نبرد امتناع می‌ورزد، او برای تحریص امام حسین (ع) خطاب به امام عرض می‌کند: « آیا به یاد می‌آوری آن‌گاه که در صفین آب را به روی ما بسته بودند، به همراه تو برای آزاد کردن آب تلاش کردم و سرانجام موفق شدیم به آب دست یابیم و در حالی که گرد و غبار صورتم را پوشانیده بود، نزد پدر بازگشتم...»


یار وفادار امام حسین (ع)

معاویه در آخرین روزهای زندگی خود به پسرش یزید سفارش کرد: «من رنج بار بستن و کوچیدن را از تو برداشتم. کارها را برایت هموار کردم. دشمنان را برایت رام نمودم و بزرگان عرب را فرمانبردار تو ساختم. اهل شام را در نظر بگیر که اصل و ریشه تو هستند. هر کس از آنان نزد تو آمد، او را گرامی بدار و هر کس هم نیامد، احوالش را بپرس ... من نمی‌ترسم که کسانی با تو در حکومت نزاع کنند، به جز چهار نفر: حسین‌بن‌علی (ع)، عبدالله‌بن‌عمر، عبدالله‌بن‌زبیر، و عبدالرحمن‌بن‌ابی‌بکر ... . حسین‌بن‌علی (ع) سرانجام خروج می‌کند. اگر بر او پیروز شدی، از او در گذر که حق خویشی دارد و حقش بزرگ و از نزدیکان پیامبر است ...»


اما حکومت یزید با پدرش تفاوت‌های بنیادین داشت. چهره پلید و عملکرد شوم او در حاکمیت جامعه اسلامی، اختیار سکوت را از امام سلب کرده بود و امام چاره نجات جامعه را تنها در خروج و حرکت اعتراض‌آمیز به صورت آشکار می‌دید. اگر چه معاویه تلاش‌های فراوانی در راستای گرفتن بیعت برای یزید به کار بست، اما به خوبی می‌دانست که امام هرگز بیعت نخواهد کرد و در سفارش به فرزندش نیز این موضوع را پیش‌بینی نمود. امام با صراحت و شفافیت تمام در نامه‌ای به معاویه فرمود: «اگر مردم را با زور و اکراه به بیعت با پسرت وادار کنی، با این‌که او جوانی خام، شراب‌خوار و سگ‌باز است، بدان که به زیان خود عمل کرده و دین خودت را تباه ساخته‌ای.» و در اعلام علنی مخالفت خود با حکومت یزید فرمود: «حال که فرمانروایی مسلمانان به دست فاسقی چون یزید سپرده شده، دیگر باید به اسلام سلام رساند و با آن خداحافظی کرد.»

در این میان حضرت عباس (ع) با دقت و تیزبینی فراوان، مسائل و مشکلات جامعه را دنبال می‌کرد و از پشتیبانی امام خود دست بر نمی‌داشت و حمایت بی‌دریغش را از امام اعلام می‌داشت. یزید پس از مرگ معاویه برای فرماندار وقت مدینه «ولیدبن‌عقبه» نوشت: «حسین (ع) را احضار کن و بی‌درنگ از او بیعت بگیر و اگر سرباز زد گردنش را بزن و سرش را برای من بفرست.» ولید با مروان مشورت نمود. مروان که از دشمنان سرسخت خاندان عصمت و طهارت (ع) به شمار می‌رفت، در پاسخ ولید گفت: اگر من جای تو بودم گردن او را می‌زدم. او هرگز بیعت نخواهد کرد.


پس امام حسین (ع) را احضار کردند. حضرت عباس (ع) نیز به همراه سی تن از بنی‌هاشم امام را همراهی نمودند. امام داخل دارالاماره مدینه گردید و بنی‌هاشم بیرون از دارالاماره منتظر فرمان امام شدند و ولید از امام خواست تا با یزید بیعت نماید؛ اما امام سر باز زد و فرمود: «بیعت به گونه‌ای پنهانی چندان درست نیست. بگذار فردا که همه را برای بیعت حاضر می‌کنی، مرا نیز احضار کن تا بیعت نمایم. مروان گفت: امیر! عذر او را نپذیر! اگر بیعت نمی‌کند گردنش را بزن. امام برآشفت و فرمود: «وای بر تو ای پسر زن آبی چشم! تو دستور می‌دهی که گردن مرا بزنند! به خدا که دروغ گفتی و بزرگ‌تر از دهانت سخن راندی.»


در این لحظه ، مروان شمشیر خود را کشید و به ولید گفت :« به جلادت دستور بده گردن او را بزند! قبل از این‌که بخواهد از این‌جا خارج شود. من خون او را به گردن می‌گیرم.» امام همان‌گونه که به بنی‌هاشم گفته بود، آنان را مطلع کرد، و عباس (ع) به همراه افرادش با شمشیرهای آخته به داخل یورش بردند و امام را به بیرون هدایت نمودند. امام صبح روز بعد آهنگ هجرت به سوی حرم امن الهی نمود و عباس (ع) نیز همانند قبل بدون درنگ و تامل در نتیجه و یا تعلل در تصمیم‌گیری ، بار سفر بست و با امام همراه گردید و تا مقصد اصلی، سرزمین طف، از امام جدا نشد و میراث سال‌ها پرورش در خاندان عصمت و طهارت (ع) را با سخنرانی‌ها، جانفشانی‌ها و حمایت‌های بی‌دریغش از امام به منصه ظهور رساند.


سبک و آداب غذا خوردن ما ایرانی‌ها

غذاخوردن در هر کشوری آداب و سبک خاص خود را دارد؛ مثلا آدابی که چینی‌ها، ژاپنی‌ها یا ایتالیایی‌ها هنگام غذا خوردن رعایت می‌کنند با سبک و آیین غذا خوردن ما ایرانی‌ها تفاوت‌های زیادی دارد.

در سبک و آداب غذا خوردن ما ایرانی‌ها برتری‌ها، مزایا و ویژگی‌هایی گنجانده شده که برگرفته از سنت و آموزه‌های دینی‌مان است که توجه به آن سهم بسزایی در حفظ سلامت و ایفای شخصیت ما دارد که متاسفانه این آداب و آموزه‌های ارزشمند در حال تحریف و تغییر بوده و نیاز به احیا دارد. نسل جوان ما تقریبا با آن سفره‌هایی که روی زمین پهن می‌شد و خانواده دور آن می‌نشستند، بیگانه است و در نتیجه بعضی آداب صحیح غذا خوردن به سبک ایرانی و اسلامی را نیز نمی‌دانند. اغلب جوانان ما به غذاهای فرنگی و سرپایی که اغلب ساندویچی است و در سینی‌های تک نفره ارائه می‌شود عادت کرده‌اند، سفره جای خود را به میز و غذاهای اصیل و سنتی ایرانی جای خود را به غذاهای کنسروی و فرنگی داده ضمن این‌که آداب خوردن غذاهای فرنگی جایگزین آداب غذاهای اصیل ایرانی شده است، اما آیا می‌دانید بر طبق آموزه‌های دینی و تغذیه‌ای غذا خوردن دور سفره چه آدابی دارد؟ در ابتدا بد نیست بدانید بر اساس تحقیقات انجام شده هنگامی که با افراد مورد علاقه‌مان بخصوص همسر، فرزند و پدر و مادرغذا می‌خوریم هورمون‌هایی در بدن ترشح می‌شود که به هضم و جذب غذا کمک کرده و از استرس و اضطراب می‌کاهد.

غذا خوردن به سبک ایرانی - اسلامی

سر سفره به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم

شاید افرادی را دیده باشید که در یک مهمانی شام هنگام خوردن غذا آداب صحیح یا حریم ادب را رعایت نمی‌کنند یا به غذاهایی که در جلوی آنان قرار گرفته قانع نیستند و مدام در حال تقلا برای رسیدن به بهترین و بیشترین‌های سفره هستند یا دیده‌اید کسانی را که مدام در حال شمارش لقمه غذای دیگران و به استهزا گرفتن آنان هستند.

در این خصوص اهل بیت(ع) ضمن این‌که بر حضور جمع خانواده کنار سفره تأکید فراوانی داشته‌اند آداب مخصوصی را نیز رعایت می‌کردند. از جمله این‌که پیامبر(ص) افراد را از نگاه بیش از اندازه به لقمه و دهان دیگران بر سر سفره برحذر می‌داشتند، چرا که این نگاه آنها را معذب کرده و آرامش فرد را برای خوردن سلب می‌کند. از این رو ایشان برای ایجاد فضایی آرام و خودمانی، اغلب سفره‌های دراز برپا می‌کردند و به کسانی که روبه‌رویشان می‌نشستند غذا تعارف کرده و همین طور لقمه‌ای برای آنها می‌گرفتند و هیچ عجله‌ای برای کنار کشیدن از سفره از خود نشان نمی‌دادند و همیشه صبر می‌کردند سفره به طور کامل جمع شود و بعد بلند می‌شدند، اما نکته مهمی را که حضرت رسول در مورد آداب سفره بسیار جدی مطرح کرده‌اند آن است که هنگام پهن‌شدن سفره هر کس باید هر آنچه را که پیش رویش گذاشته شده بخورد و باید به حقوق دیگران در آنچه در سفره غذاست احترام بگذارد. در غیر این صورت سبب بروز بددلی و تنفر در اطرافیان می‌شود و این درست مصداق افرادی است که وقتی با میز یا سفره‌ای پر از غذا مواجه می‌شوند با حالتی تهاجمی به دنبال بهترین و بیشترین‌های سفره‌اند.


«بسم‌الله» و «الحمدلله» یادمان نرود

هر فرد مسلمانی موظف است هنگام شروع به خوردن غذا نام خداوند را با گفتن بسم‌الله بر زبان بیاورد. همان عبارتی که بدون اغراق بیشتر ما در کنار سفره و با دیدن غذاهای رنگارنگ گفتن آن را فراموش می‌کنیم، اما باید بدانیم خداوند تعالی می‌فرماید آنچه را که نام خدا بر آن برده نشده، تناول نکنید. سنت پیامبر(ص) هم بر این بود که هر چیزی را که می‌خواستند میل کنند ـ حتی مقدار کمی نمک ـ بسم‌الله می‌گفتند. پس بهتر است بر سفره غذا بسم‌الله با صدای بلند گفته شود، چرا که نه‌تنها بلند گفتن آن مستحب است بلکه دیگران بخصوص نسل جوان امروزی را در صورت فراموشی به یادآوری وامی‌دارد و هنگامی که از غذا خوردن فارغ شدید الحمدلله بگویید و شکر نعمت به جای آورید و همچنین از میزبان تشکر کنید. این را هم بدانید قبل و بعد از خوردن غذا باید دست‌ها و دهان را با آب بشویید و خشک کنید، زیرا رعایت نکردن بهداشت سبب بروز بیماری و تنفرافرادی می‌شود که با شما سر یک سفره غذا می‌خورند.


غذای داغ نخوریم

پیامبر(ص) افراد را از خوردن غذای داغ منع می‌کردند و می‌فرمودند خداوند آتش را در غذای ما قرار نداده است و تاکید داشتند غذای داغ نه‌تنها برای سلامت زیان‌آور است، بلکه موجب می‌شود فرد با عجله غذایی را بخورد که طعم آن چندان مشخص نیست. در طب جدید هم ثابت شده است از آنجا که بافت‌های بدن با غذاها و نوشیدنی‌های داغ هماهنگ نیست، خوردن آن می‌تواند سرعت تخریب و تکثیر سلول‌های بدن را افزایش داده و احتمال ایجاد تومور و ریسک ابتلا به سرطان مری را افزایش دهد. همچنین غذای داغ می‌تواند روی ساختار مینای دندان اثر منفی گذاشته و موجب تضعیف معده و تهوع و در نتیجه کم غذایی شود.


هنگام خوردن غذا حریم را رعایت کنیم

در دانش‌ پزشکی و آموزه‌های دینی آمده که بهتر است نیم ساعت برای صرف غذا زمان بگذاریم و در این مدت خوب غذا را بجویم تا آن را راحت‌تر هضم کنیم. به فرمایش امام صادق(ع) غذا خوردن را طولانی کنید زیرا لحظاتش از عمرتان محسوب نمی‌شود. در شروع خوردن، سبک‌ترین غذاها را انتخاب کرده و مستحب است خوردن غذا را از کنار بشقاب، نه از وسط و بالای آن شروع کنید. غذا را با دهان بسته بجوید و زمانی که دهانتان پراست صحبت نکنید. به اندازه دهانتان لقمه بردارید و بگذارید لقمه اول از گلویتان پایین برود و سپس لقمه بعدی را بردارید.

آنچه را که از غذا در سفره می‌ریزد برای حیوانات بگذارید. غذاهایی چون مرغ و بره درسته را با ابزار خود جدا کنید و از تماس مستقیم دست بپرهیزید. تکه نان، مرغ یا گوشت استخوان‌دار، ساندویچ و چیپسی را که در ظرفتان قرار دارد، مجازید با دست بخورید. بشقابتان را بیش از حد پرنکنید و در زمان خوردن غذا سعی کنید با دیگران هماهنگ شوید. غذا را به شکلی رغبت‌انگیز و جذاب میل کنید. هنگام خوردن، لقمه‌ها را مزه‌مزه کنید و فقط روی خوردن خود تمرکز کنید تا بتوانید بیشترین لذت را ازعطر و طعم غذا ببرید. سر سفره سیگار نکشید. اگر نوشیدنی یا غذایی خواستید که با شما فاصله داشت خودتان بلند نشوید و از کسی که در نزدیکی غذاست کمک بگیرید. اگر غذا شور، شفته، سفت یا سرد شده بود شکوه و گلایه راه نیندازید، چون مهمانان تنها هدف شما از شرکت در این مراسم را خوردن غذا می‌دانند. اگر در مهمانی در حال صرف غذا بودید و آشنایی را دیدید بلند نشوید. تکان دادن سر یا دست کافی است، چرا که بلند شدن شما موجب ناراحتی همنشین‌تان خواهد شد.

هنگامی که از خوردن فارغ شدید بشقاب را به جلو هل نداده و دستتان را روی زانو قرار دهید. برای خارج کردن غذا از لابه‌لای دندان‌هایتان با نخ دندان و خلال کردن عذرخواهی کنید و به دستشویی بروید. دست بردن به داخل دهان حتی مخفیانه برای اطرافیان بسیار زننده است. پس از صرف غذا از انجام حرکات سریع و شدید اجتناب کنید. بهترین حالت برای هضم و جذب مطلوب غذا، داشتن آرامش و حرکات خفیف است.


بر سر سفره لم ندهیم

از آموزه‌های دینی است که وقتی کنار سفره می‌نشینید بدن خود را به هیچ چیز تکیه ندهید وهیچ‌وقت ایستاده و سرپایی غذا نخورید. تکیه دادن بر یکی از دست‌ها و با دست دیگر غذا خوردن، تکیه دادن بر پهلو، پشتی یا بالش یا خوردن غذا به حالت دمر و درازکش روی زمین نه‌تنها برای سلامت مضر بوده، بلکه از اوصاف متکبران و ستمگران است.

4 عادت جالب و عجیب غذا خوردن در دنیا

وقتی صحبت از عادت های غذا خورن به میان می‌آید، قوانین زیادی دیده می‌شود که به شدت در میان مردم پیروی می‌شوند. در تمام کشورها عادت های خاصی وجود دارد اما ما 4 مورد عجیب آنها را معرفی می‌کنیم.

4 عادت عجیب در برخی کشورهای دنیا

1. تانزانیا

در تانزانیا رسیدن سر موقع شام کاری بی ادبانه است. اگر سر ساعت 15.30 برسید خیلی عالی خواهد شد. اگر روی فرش یا حصیر نشسته باشید مودبانه نیست که کف پایتان در معرض دید باشد. مسن ترین فرد در جمع باید اول از همه پذیرایی شود و میزبان آخرین نفر غذا می‌خورد. علاوه بر اینها در تانزانیا بو کردن غذا عملی زشت و گستاخانه است.

2. چین

در چین لازم است طریقه درست نگه داشتن چوب های غذاخوری را بدانید. علاوه براین اگر نخواهید از این چوب ها استفاده کنید باید آنها را خیلی دقیق روی میز یکی نزدیک به دیگری قرار دهید. درغیر این صورت این کار سمبل این است که شما به طرز نامناسبی در تابوتتان قرار خواهید گرفت! همچنین هرگز نباید چوب غذاخوری را به طور مستقیم به سمت یکی از میهمانان بگیرید وگرنه او این کار را یک توهین بسیار بزرگ تلقی خواهد کرد.

مهمان, آداب و رسوم

3. روسیه

همه می‌دانند که مردم روسیه به خاطر مهمان نوازی افراطی شان مشهورند. وقتی به روسیه رفتید همیشه مقداری غذا را در بشقابتان باقی بگذارید تا به میزبان نشان دهید غذا به مقدار کافی برای خوردن بوده است! علاوه بر این هیچ وقت پیشنهاد ودکا و سایر مشروبات الکلی را نباید رد کرد چون این را گستاخانه و بی ادبی می‌دانند. و تا زمانیکه از شما نخواسته اند میز غذاخوری را ترک نکنید. یکی دیگر از گناهان بزرگ در روسیه بی اعتنایی کردن یا پرت کردن نان می‌باشد.

4. افغانستان

در افعانستان جایگاه مهمان باید درمکانی دور از در باشد. اول از مهمانان پذیرایی می‌شود و آنها مجبورند که زیاد بخورند درحالیکه میزبان آخرین نفر و مقدار کمی ‌غذا می‌خورد. یک میزبان خوب موظف است باید حداقل سه بار به مهمان تعارف کند تا بداند چیز دیگری می‌خواهد و مهمان نیز باید حداقل سه بار این تعارف را رد کند. اگر کسی نان را روی زمین بیندازد حتما باید آن را برداشته بوسیده و سپس به کناری بگذارد. از نظر سنتی نان باید با دست خورده شود و تنها از دست راست نیز استفاده می‌شود.

آیا ماهی قرمز سفره هفت سین از فرهنگ بیگانه برگرفته شده است

درپی کمپین هایی که هرساله برای گفتن نه به خرید ماهی های سفره هفت سین برگزار می شود، امسال کاربران به اثبات عدم نیاز به ماهی با دلیل و استدلال روی آوردند.سالانه میلیون ها ماهی قرمز در ایام نوروز در ایران تلف می شوند و جالب است بدانید که در دورانی که کمال الملک این نقاشی سمبلیک را از نوروز کشیده خبری از ماهی قرمز نیست!

ماهی قرمز سفره هفت سین

در این رابطه گفته می شود که 80 سال پیش به همراه ورود چای به ایران ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی ست به سفره های هفت سین مراسم عید نوروز ما وارد شد، غافل از اینکه در عید چینی ماهی قرمز را رها میکنند تا زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین میکنیم تا همزمان با رشد سبزه های سفره هایمان و باروری زمین هر روز او را به مرگ نزدیک و نزدیک تر کنیم.

جالب است بدانید در هیچ کدام از مراسم سنتی ایران زمین در مورد نوروز ماهی قرمز جایگاهی ندارد.

کاربرانی در این رابطه می نویسند که اگر ایرانی ها میدانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت سین ندارد به جای پرداخت برای خرید و مردن ماهی های قرمز به بهانه عید سیب قرمز یا انار را در آب رها میکردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد. عجیب نیست اگر تابلوی معروف هفت سین کمال الملک را در کاخ گلستان به تماشا بنشینیم و ببینیم که او نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت سینش طراحی و نقاشی نکرده است.

بازی متفاوت سامان صفاری در فیلم ننه هما

سامان صفاری بازیگر جوان سینما و تلویزیون را همه مخاطبان با سریال دلدادگان و نقش امیر به خوبی می شناسند. این هنرمند جوان کشورمان که تجربه بازی در فیلم شیار 143 را در کارنامه هنری اش دارد، سال 94 در فیلم ننه هما ساخته داوود جلیلی مقابل دوربین رفت و نقشی مشابه شیار 143 را ایفا کرد.


عکس هایی از سامان صفاری در فیلم ننه هما

سامان صفاری صفحه اینستاگرامش را با انتشار عکس هایی از بازی در فیلم ننه هما به روز کرد و نوشت:

به یاد جوانانی که بدون هیچ چشمداشتی برای وطنشان ایران جنگیدند ......,ولی عکسها مربوط به فیلم ننه هما به کارگردانی داوود جلیلی، جایزه ای نبود که نگیره...


سامان صفاری


فیلم ننه هما روایتگر داستانی از خبر شهادت یک رزمنده است و ماجرا از این قرار است که یک سرباز مامور میشود تا خبر شهادت یک رزمنده را به مادرش ننه هما برساند اما زمانی که برای گفتن خبر به روستا میرود متوجه میشود که در همسایگی خانه ننه هما یک عروسی در حال برگزاری است اما به هرحال باید خبر را بگوید و ننه هما با صبوری از او میخواهد که این راز را تا پایان عروسی در دلش نگه دارد.

سامان صفاری در کنار رابعه مدنی در این فیلم به ایفای نقش پرداخت.

فیلم ننه هما

این بازیگر جوان پیش از بازی در فیلم ننه هما در فیلم شیار 143 ساخته نرگس آبیار ایفای نقش کرد و این فیلم هم با موضوع دفاع مقدس ساخته شد و روایتی از شهادت پسر جوانی در جبهه و انتظار مادر برای رسیدن خبری از پسرش بود که سامان صفاری نقش پسر مش الفت یا همان رزمنده شهید را بازی کرد.